مساله مذاکره با طالبان روی میز کار ترامپ

به گزارش وبلاگ مگنار، گفت و گوها ادامه داشت که شاناهان به موضوع کاهش هزینه ها در نتیجه حفظ نیروهای ضد تروریسم در افغانستان، اشاره نمود اما قبل از این که چیز زیادی بگوید، ترامپ حرفش را قطع کرد تا از کنگره به خاطر خودداری از اختصاص بودجه برای ساخت دیوار مرزی در مکزیک شکایت کند. سپس گفت: چرا نمی توانیم از سوریه و افغانستان خارج شویم؟

مساله مذاکره با طالبان روی میز کار ترامپ

من هرگز نباید با افزایش 200 نیروی دیگر در سوریه که اکنون تعداد نیروهای ما در آن کشور را به 400 نفر رسانده است، موافقت می کردم. دانفورد شرح داد که سایر کشورهای عضو ناتو خوشبختانه به نیروی ناظر بین المللی در سوریه یاری خواهند کرد و ترامپ پاسخ داد: در هر صورت این ما هستیم که برای ناتو هزینه می کنیم؛ اظهاراتی که در نهایت به تکرار دوباره بعضی حرف ها در خصوص اردوغان و اقداماتش در ترکیه، منجر شد. بعد از بازگشت به موضوع اصلی بحث یعنی افغانستان، تقریباً 45 ثانیه بیشتر طول نکشید که ترامپ دوباره پرسید: چرا در آفریقا حضور داریم؟ و بلافاصله آشکارا گفت که میخواهد نیروهای امریکایی را به طور کامل از آفریقا خارج کند و در ادامه برای دقایقی درباره بدهی ملی 22 تریلیون دلاری کشور و کسری تجاری امریکا در مبادلات بازرگانی با کشورهای خارجی شرح داد. سپس باز هم از این شکایت کرد که با توجه به آنچه که رئیس جمهوری نیجریه شخصاً در ملاقات قبلی با او تایید نموده چرا این کشور به رغم خودداری از خرید محصولات کشاورزی امریکا، سالانه 1.5 میلیارد دلار یاری خارجی دریافت می نماید. بعد از طرح موضوع های دیگری درباره آفریقا، ترامپ دوباره به موضوع افغانستان بازگشت و گفت: هزینه های سالانه ما را در افغانستان به 10 میلیارد دلار کاهش دهید (این رقم بر اساس منابعی بود که ما فکر می کردیم برای ادامه حضور نیروهای ما در افغانستان مورد احتیاج خواهد بود). رئیس جمهوری تاکید نمود: خیلی سریع هزینه ها را کاهش دهید. موضوع بحث در ادامه به هزینه پایگاه های نظامی امریکا در کره جنوبی و اینکه سهم سئول برای جبران این هزینه ها چقدر است، کشیده شد. ترامپ با خرسندی گفت ما در مذاکرات خاتمه سال 2018 میلادی 500 میلیون دلار بیشتر از کره جنوبی مطالبه کردیم (همان طوری که احتمالاً همه حاضران در اتاق تانک می دانستند، این رقم در واقع حدود 75 میلیون دلار بود). او همچنان خواستار این بود که کره جنوبی همه هزینه های پایگاه های امریکا در آن کشور را همچنین 50 درصد اضافی پرداخت کند. ترامپ به ما یادآوری کرد که هر چقدر هم که اختلافات سیاسی ما با عراق زیاد باشد، با توجه به هزینه ای که صرف ساخت پایگاه های خود در آن کشور نموده ایم، عراق را ترک نمی کنیم.

پس از گذشته کمتر از یک ساعت و با نزدیک شدن به خاتمه جلسه، در حالی که حاضران در حال جمع کردن وسایل شان بودند، ترامپ در مقابل همه از دانفورد پرسید: سرپرست وزارت دفاع ما چه می نماید؟ دانفورد که آشکارا شوکه شده بود، به عقب برگشت و فوراً پاسخ داد: این جا همان جایی است که باید بگویم او چه کارهای فوق العاده ای انجام داده است، و همه خندیدند. من فقط می خواستم از اتاق بیرون بروم، بنابراین من و پمپئو بلند شدیم و کاغذها را جمع کردیم. سپس بقیه حاضران همه بلند شدند و همگی به سمت ورودی پنتاگون حرکت کردیم که تیم اسکورت در آنجا منتظر بود. من و پنس دوباره سوار خودروی ویژه رئیس جمهوری شدیم. حرف هایی که در خودرو رد و بدل شد، کلاً درباره زمین گیر شدن هواپیماهای بوئینگ مدل737 مکس بود. در بازگشت به بال غربی کاخ سفید، با شاناهان تماس گرفتم تا به او به خاطر نتیجه این جلسه تبریک بگویم و به او اطلاع بدهم که می تواند بقیه روز را در مرخصی باشد! همان طوری که چند دقیقه بعد در تماس با دانفورد هم گفتم جلسه خوبی نبود اما قطعاً یک پیروزی محسوب می شد. دانفورد گفت: ترامپ اکنون باور دارد که ما به حرف او گوش می دهیم؛ چیزی که قبلاً باور نداشت که مطمئناً حرف او درست بود. پمپئو هم که روز بعد با او صحبت کردم اعتقاد داشت جلسه توجیهی یک بُرد برای ما بود.

مسئله ای که هنوز حل نشده بود، مذاکره با طالبان بود. شاناهان و دانفورد در صبحانه کاری روز 21 مارس جدولی را با خود آورده بودند که نشان می داد وزارت خارجه به چند طریق از آنچه که به باور پنتاگون راهبرد مورد توافق برای مذاکرات بود، منحرف شده است. مساله ای که از نظر من مسائل بیشتری را ایجاد می کرد این بود که اهداف وزارت خارجه درباره مذاکره با طالبان کاملاً با آنچه که من به اسم اهداف واقعی در نظر داشتم، متفاوت بود: اهداف واقعی ما شامل حفظ توانایی و قابلیت های لازم برای جلوگیری از ظهور دوباره تروریسم و حفظ هوشیاری در برابر تهدیدهای هسته ای ایران و پاکستان بود. سطح منابعی که ترامپ تلویحاً در جلسه توجیهی اتاق تانک تایید نموده بود، نزدیک به سطحی نبود که ما در یک بحران مهم به آن احتیاج داریم اما من فکر می کردم که دستکم با همین میزان هم می توانیم چند پایگاه خود را در افغانستان حفظ کنیم و احتمالاً به سرعت قابلیت های خود را افزایش دهیم. با این وجود، پمپئو و خلیل زاد همچنان مشغول مذاکره بودند، انگار که قرار بود همه نیروهای خود را از افغانستان خارج کنیم. ما شاید در ظاهر کار طراحی سیاست امریکا در قبال افغانستان را از ماه نوامبر آغاز نموده و اکنون به این مرحله رسیده باشیم ولی در واقع برای این کار مشقات بسیاری از گذشته های دورتر متحمل شده بودیم و من و شاناهان و دانفورد نگران از دست دادن چنین پیشرفتی بودیم. حدود نیم ساعت بعد از صبحانه کاری مشترک، با ترامپ تماس گرفتم و به او گفتم اینکه به خلیل زاد و وزارت خارجه اجازه می دهید با استقلال کامل مذاکرات را انجام دهند، به تصمیم خود شما بستگی دارد اما من فکر می کنم ادامه این شرایط برای هدفی که شما برای سیاست های امریکا در قبال آن کشور تعیین نموده اید، خطرناک خواهد بود. ترامپ درباره خلیل زاد گفت: من حتی نمی دانم او کیست و در ادامه تاکید نمود:هر کاری که فکر می کنید بهتر است، همان را انجام دهید.

صبح همان روز با خلیل زاد ملاقات کردم. همان طور که گفتم تقریباً از 30سال پیش او را می شناختم. خلیل زاد گفت که پمپئو از او خواسته است با من در ارتباط نباشد چون فکر می نماید من صندلی او را نزد ترامپ تضعیف می کنم. اتفاقاً این حقیقت نداشت و من به این فکر می کردم که شاید انگیزه واقعی پمپئو هم مثل پدیده رایج در میان مقامات واشنگتن است و او هم ظاهراً فقط در پی کسب اعتبار شخصی برای خودش در موضوع افغانستان می باشد. حتی اگر پمپئو چنین انگیزه ای داشت، اکنون جای آن نبود. من فکر نمی کردم که مذاکرات به طور واقعی هیچ شانسی برای دستیابی به نتیجه ای قابل قبول داشته باشد. بنابراین اصلاً مشتاق نبودم که امتیاز و اعتبار دستیابی به نتیجه ای پیروز در مذاکرات را نصیب خود کنم. خلیل زاد موافقت کرد قبل از ترک واشنگتن برای از سرگیری مذاکرات با طالبان، نشستی غیررسمی با همه مقام های مربوطه به منظور برطرف سوء تفاهمات، برگزار گردد. به نظرم این پیشنهاد خوبی بود. اما چند روز بعد پمپئو با من تماس گرفت و از این شکایت کرد که مقام های ارشد پنتاگون و لیزا کِرتیس مدیر ارشد حوزه جنوب آسیا در شورای امنیت ملی در کار خلیل زاد دخالت می نمایند و باید دست از سر او بردارند. به طور معمول چنین نشست هایی به هماهنگی های بین سازمانی احتیاج داشت اما پمپئو آن را دخالت قلمداد می کرد. اینکه ما مسائلی در داخل دولت درباره افغانستان داشتیم امری عادی بود.

در بحبوحه چنین مسائلی، روز 12 آوریل خبر فوق العاده خوبی را دریافت کردیم. شعبه پیشا دادرسی دیوان بین المللی کیفری در گزارشی 32 صفحه ای نظر خود را در مخالفت با درخواست دادستان های این دیوان برای تحقیق درباره عملکرد نیروهای نظامی و اطلاعاتی امریکا در افغانستان منتشر کرد. من چند بار با پیت هوکسترا نماینده پیشین کنگره و سفیر فعلی ما در هلند (مقر دیوان در شهر لاهه هلند بود) صحبت کردم و متوجه شدم او هم مانند من از این که پیروز شده بودیم جلوی قضاوت های نادرست را بگیریم، تا حدی غافلگیر شده است. من از مدت ها قبل مخالف تصمیم دادگاه بودم(3) و در ابتدای دوره خدمتم، درباره این موضوع در سازمان حقوقی جامعه فدرالیست در واشنگتن، سخنرانی کردم و گفتم که چرا دولت امریکا به اسم یک اصل، با این تحقیقات مخالف است و آمادگی دارد اگر دادگاه شهفرایندان امریکایی را هدف قرار دهد، علیه آن اقدام کند(4). حدود ساعت 9 و 15 دقیقه صبح با ترامپ تماس گرفتم تا او را از این تصمیم دادگاه مطلع کنم. ترامپ گفت: موضع قدرتمندی در این زمینه اتخاذ کن که من از انجام آن خرسند می شدم.

در رابطه با مذاکرات امریکا- طالبان، من کمتر از قبل نگران محتوای آن بودم و بنابراین کمتر از پنتاگون در این زمینه کوشش می کردم زیرا بر این باور بودم که ما در نبرد اصلی که عمدتاً با ذهنیت ترامپ بود پیروز شده ایم. ایالات متحده به طور کامل از افغانستان خارج نمی شد و حضور دائمی خود را برای مبارزه با تروریسم و تحقق دیگر اهداف حفظ می کرد. اگر در آینده معلوم می شد که تغییری در تصمیم ترامپ حاصل آمده است و او یک روز دوباره دستور بدهد فوراً از آن کشور خارج شویم (که گهگاه در مواقع عصبانیت چنین می کرد)، حتی چنین تصمیمی دیگر بستگی به شرایط مذاکره با طالبان نخواهد نداشت. به طور خلاصه، شرایط استقرار نظامی امریکا در افغانستان دیگر به فرایند صلح وابستگی نداشت. بنابراین، از نظر من فشار خاصی از سوی خلیل زاد برای دستیابی به نتیجه وجود نداشت و واقعاً تاریخی هم برای خاتمه مذاکرات قابل تصور نبود.

با این وجود تا اول ژوئیه، وزارت دفاع متوجه شده بود که خلیل زاد آماده اعلام توافق با طالبان است بدون اینکه در واشنگتن کسی درباره محتوای آن اطلاعی داشته باشد. بی علت نبود که مارک اسپر وزیر دفاع (که جانشین شاناهان شده بود) با پمپئو، همکلاسی اش در دانشکده نظامی وست پوینت، تماس گرفت تا از او بخواهد متن توافق را برای آنالیز به واشنگتن بیاورد. کوپرمن از رئیس دفتر اسپر شنیده بود که پمپئو اسپر را با جملات تندی مورد حمله قرار داده و به انتقاد از زیردستان وزیر دفاع به خاطر دخالت در مذاکرات افغانستان پرداخته است.

از قرار پمپئو که اغلب عادت داشت فریاد بکشد، به او گفته بود خلیل زاد دستور دارد بدون نظارت از بیرون به توافق دست یابد اما اشاره ای ننموده بود که خلیل زاد از چه کسی دستور می گیرد. شاناهان در دوره سرپرستی وزارت دفاع کوشش کرد منطقی باشد ولی ناکام شد و اکنون نوبت اسپر بود. وقتی روز بعد با اسپر صحبت کردم، متوجه شدم که نگرانی او بیشتر تاکتیکی است تا سیاسی، از جمله این که او به طور مآغاز خواستار خروج امن نیروهای ما از افغانستان بود. اسپر مودبانه گفت: مایک (پمپئو) کمی هیجان زده است اما با ادامه صحبت های ما، معلوم شد که بین اهداف وزارت خارجه در به صفر رساندن تعداد نیروهای ما در افغانستان با خواسته من و (پنتاگون) برای حفظ نیروهای مبارزه با تروریسم و سایر توانمندی های ما در آن کشور تمایز وجود دارد. اسپر به طور منطقی نگران این بود که کاهش حضور ما در افغانستان بر روی کارآمدی عملیات های نظامی در آن کشور تاثیرات منفی داشته باشد.

در گفت وگو با خلیل زاد در 19 ژوئیه این نگرانی را مطرح کردم. هدف من این بود که بین دیدگاه های مختلف در داخل دولت به توافقی دست یابیم و اختلافات در مذاکرات داخلی را برطرف کنیم، بویژه اینکه او از طرف ترامپ (پمپئو یا هر کس دیگری) دستور داشت نیروهای امریکایی را به صفر برساند و از طرفی هم مطابق با آنچه که در جلسه توجیهی اتاق تانک تصمیم گیری شده بود، بدون تعیین شدن تاریخی تعیین، از طرف ترامپ دستور داشت از حضور نیروهای ضد تروریسم ما در آن کشور حمایت کند. برنامه ما این بود که چگونه دولت افغانستان و طالبان را وادار کنیم که با به صفر رساندن نیروهای ما در عملیات خروج موافقت نمایند و همزمان ماموریت جدیدی را برای حمایت از نیروهای مبارزه با تروریسم تعریف کنیم. خلیل زاد با آمادگی کامل موافقت کرد و گفت کاملاً درک می نماید که ترامپ چه انتظاری دارد، بنابراین من این گفت و گو را یک پیشرفت مهم قلمداد می کردم. در اینجا هدف من اطمینان از این موضوع بود که دولت در داخل خود درباره شرایطی که در آن قرار داشت، اختلاف نظری نداشته باشد. اگر پمپئو به خلیل زاد اجازه می داد بیشتر چنین مکالماتی داشته باشد و ما مجبور نبودیم چنین جلساتی را مانند ملاقات با یک جاسوس انجام دهیم، زودتر و آسان تر می توانستیم به چنین هدفی دست پیدا کنیم. در هر صورت، مذاکره با طالبان با سرعت در طول تابستان ادامه یافت.، ایران

منبع: ایران آنلاین

به "مساله مذاکره با طالبان روی میز کار ترامپ" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "مساله مذاکره با طالبان روی میز کار ترامپ"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید